در مواقع تشدید بحرانهای سیاسی منطقهای، مدیریت اقتصادی در هر کشوری تحت تاثیر قرار میگیرد و به تبع، شرایط سختتر و پیچیدهتر می شود. بازارهایی چون بازار ارز و طلا نشان دادهاند که ریسکهای سیاسی به شدت در عملکرد آنها اثرگذار است. طبیعتا تحولات بازار ارز ارتباط مستقیمی با مدیریت بانک مرکزی دارد، با این حال نمیتوان روند بازار را صرفا به این اقدامات و یا تصمیمات بانک مرکزی نسبت داد و در واقع به ویژه در مواردی که بانک مرکزی تابع و یا متاثر از تصمیمات دولت و حاکمیت است، موضوع تفاوت پیدا میکند. مهمترین کار در این مرحله برای بانک مرکزی شناسایی ریسکهای سیاسی و تحلیل آثار آنها بر وضعیت اقتصادی، به طور کلی است و سپس باید راهکارهای مقابله با این وضعیت بحرانی و پیامدهای ناشی از آن به ویژه در موضوع تورم را بررسی کند و با مهار انتظارات منفی، مانع جهش قیمتها به ویژه در بخش کالاهای اساسی شود. در همین رابطه دکتر "محمد حیدر"، کارشناس بازارهای مالی و پژوهشگر اقتصادی و سیاسی از کشور لبنان، به پرسشهای مطرح شده توسط هفتهنامه تازههای اقتصاد، پاسخ داد که متن آن به شرح زیر است:
در سایه تحولات و تنشهای اخیر خاورمیانه، اثر افزایش ریسکهای سیاسی بر بازار ارز و به صورت کلی سیاستگذاریهای بانک مرکزی چیست؟
بسیاری از این جنگها برای نگه داشتن کشورهای خاورمیانه در وضعیت تنش و بلاتکلیفی برنامهریزی شده است که این امر نشان دهنده خطرهای دائمی و بیثباتی و به نوبه خود، وجود دشمن در مسیر توسعه است. در واقع، وقوع جنگ یکی از ابزارهای تخریبی است که بسیاری از کشورهای جهان در منطقه ما بر روی آن کار کرده و در واقع به انجام آن تشویق و تحریک میکنند، چرا که حتی یک دهه بدون جنگهای طولانی مدت نمیگذرد و این امر وفاق اقتصادی و اجتماعی را در جوامع ما از بین میبرد. پس از پایان جنگ، منطقه به دورهای از بازسازی نیاز دارد که همین موضوع، ثروت و ذخایر کشورها را از بین خواهد برد و به تبع، کشورهای درگیر جنگ و مشکلات، نمیتوانند به هیچگونه رشد اقتصادی و یا توسعه اقتصادی دست یابند. کمبودهای اجتماعی و مشکلات اجتماعی که پس از پایان چنگ هویدا میشود، نیز بخش دیگری از مشکلات خواهد بود.
یکی از بازارهایی که به سرعت با افزایش میزان تنشها و ریسکهای سیاسی در کشورها واکنش نشان میدهد، بازار ارز است. چگونه باید از انتقال آثار منفی تنشهای سیاسی به بازار ارز جلوگیری کرد؟
جهش قیمت ارز یکی از عواملی است که نظارت بر آن بسیار حائز اهمیت است، زیرا از حساسیت بالایی برخوردار بوده و به طور کلی همواره با افزایش نرخ ارزهای خارجی مرتبط است، علاوه بر این، خطراتی هم که از وضعیت عدم اطمینان و گاه دشواری ناشی از دستیابی به ارز در مواقع بحرانی ایجاد میشود را نیز باید در نظر گرفت. نکته دیگر اینکه دولت باید همیشه نظارت کند که چه کسانی نرخ ارز را در بازار کنترل میکنند، به ویژه صرافانی که حرفه آنها خرید و فروش این ارزها است. علاوه بر کنترل بازار، باید سازوکارهای مشخصی برای بانک مرکزی، بانکها و صرافیها وجود داشته باشد تا بتوانند این ارزها را به صورت شفاف به بازار عرضه کنند، همچنین باید قوانین سختگیرانهای برای جرمانگاری متخلفان در این بخش تدوین شود، چرا که دستکاری قیمت ارز و دریغ کردن آن از مردم، منجر به پیدایش بازار سیاه میشود که به اقتصاد و شهروندان آسیب میرساند.
آیا سیاستهای بانک مرکزی به عنوان سیاستگذار اصلی بازار پول و ارز در مواقع بحران در مدیریت بازار ارز، کماثر و یا خنثی میشود؟
بانک مرکزی رکن اصلی بازار ارز محسوب میشود و علاوه بر اینکه نقش نظارتی بر بازار و صرافیها را دارد و اجازه نمیدهد برخی عناصر با نفوذ، کنترل بازار را به دست بگیرند و بر اقتصاد کشور تاثیر بگذارند، قیمتها در بازار ارز را نیز براساس یک سری سازوکارهای مالی و قانونی مدیریت میکند. همچنین باید نظارت دقیقی بر اجرای تصمیمات بانک مرکزی توسط بخش بانکی و سایر مؤسسات مالی فعال در این بخش اعمال شود. در مواقع بحرانی باید نظارت دقیقتری بر این امور صورت گیرد تا بازار را هالهای از هراس و ترس نسبت به جهش قیمت کالاها فرا نگیرد و تورم ناشی از چنین آثاری افزایش پیدا نکند. در مواقع بحران، نظارت بانک مرکزی در جلوگیری از عدم عرضه ارز به بازار و یا تعلل برخی موسسات مالی در ارائه آن به شهروندان که منجر به سوءاستفاده از شرایط و رشد نیاز تجار و بازرگانان به این ارزها میشود، حائز اهمیت است و در اینجا نظارت مالی و قضایی، نقش مهمی در کنترل بازارها ایفا میکند.
آیا در چنین مواقعی، افزایش اختیارات و ارائه ماموریتهای ویژه به بانکهای مرکزی، میتواند زمینه جلوگیری از ریزش ارزش ارز ملی را فراهم کند؟ در آمارها عنوان میشود که روسیه توانسته است با ارائه اختیارات ویژه به رئییس بانک مرکزی، در طول ۸ ماه ارزش روبل را بازگرداند.
بله، البته روند اصلاح اختیارات داده شده به بانک مرکزی و تفویض اختیار به آن برای وضع قوانین و اقدامات عملی از طریق قانونگذاری در بازارها بسیار مهم است و باید تحت نظارت نیز باشد. از آنجایی که ایران شرایط سخت بینالمللی مانند تحریم را پشت سر می گذارد، تدابیر آن باید در قبال شرایط در حال تحول، به ویژه در مواقع بحران سیاسی انعطافپذیر باشد. رسیدن به وضعیت ثبات مالی و پولی برای ایران آسان نیست و این امر مستلزم تحقیق درباره مکانیسمهای متعددی است، یعنی باید ارتباط پول ایران با منابع درآمد ملی این کشور اعم از نفت یا گاز و یا فرآیند و مکانیسم مبادله تجاری بر اساس سبدی از ارزهای رایج بین ایران و تعدادی از کشورهای دوست که تجارت گستردهای با آنها دارد، بررسی شود. بنابراین اعطای اختیارات به بانک مرکزی، میتواند به این نهاد فرصت بدهد تا در اقدامات خود موفق عمل کند و در دورههای مختلف، آن را بررسی کند تا از موفقیت این اقدامات اطمینان حاصل کند.
تا چه میزان به جنگ روانی اقتصادی بر علیه کشورها معتقدید. اینکه برخی قدرتها برای تضعیف اقتصاد کشورهای هدف، از طریق فضای مجازی و رسانهها حس نااطمینانی و ترس را به جامعه القا کنند و در نتیجه نرخ ارز افزایش یابد؟
یکی از ابعاد و ابزارهای جنگ بین کشورها، تأثیر بر روحیه طرف مقابل از جمله از طریق جنگ روانی است که بیشک تأثیر آشکار و مهمی در تضعیف جبهه داخلی دارد و میتواند منجر به بیثباتی روانی، اجتماعی و اقتصادی نیز بشود. بنابراین بازار ارز یکی از ابعادی است که در نتیجه بیثباتی ناشی از حادثه جنگ، تحت تأثیر وضعیت روانی قرار میگیرد که میتواند در سراسر جامعه گسترش یابد، اما نقش جامعه در این لحظات حساس مهم است.
نظر شما